گاهی اوقات دلت بهانه هایی میگیره که خودت هم توش می مونی
گاهی اوقات دلت برای روزهایی تنگ میشه که میدونی تداعی اون روزها الان دیگه بی معنی هست
گاهی اوقات دلت هوای کسی رو می کنه که میدونی داشتنش دیگه خیلی دیره
گاهی اوقات وقتی به اوج زندگیت می رسی و گذشته هات و فراموش میکنی ،اما
یهو یه چیزی میاد سراغت و گذشته هارو برات زنده میکنه!
گاهی اوقات وقتی تو اوج شادی هستی و زندگیت آرومه یکی میاد و خنده هات و
تلخ میکنه و زندگیت میشه پر هیاهو!
گاهی اوقات دلت دست گل به آب میده و هر کاری میکنی که آروم بشه، نمیشه!!
گاهی اوقات دلت از خودت هم میگیره ، نمیدونی چیکار کنی ؟
گاهی اوقات تو کار روزگارهم می مونی ،باز هم صبر میکنی تا ببینی چه بازی
جدیدی دوباره باهات شروع کرده؟
گاهی اوقات دلت می خواد دادبزنی وخدا رو با تموم وجودت صداکنی! اما یهو یه
چیزی میاد جلوتو میگیره ؟؟ اما نمیدونی اون چیه ..
و پایان هر گاهی اوقات هات مینویسی شاید سهم من از زندگی همین باشه
گاهی اوقات هم از هر چی بهانه ی دلت خسته میشی
دلت می خواد بذاری و برای همیشه بری
اما این گاهی اوقات هانمیذارن!
گاهی اوقات ، گاهی اوقات های دلت هم، تمومی ندارن ..........
زنده ام با همین گاهی اوقات ها ،گاهی خدا ، گاهی عشق ،گاهی نفس ،گاهی
زندگی ،گاهی امید ، گاهی اشک ،و شایدم گاهی.....